مولانا جلالالدین بلخی از جمله کسانی است که نگاهی عرفانی به حادثه کربلا دارد . مولانا در در دفتر ششم مثنوی نقل می کند که در روز عاشورا اهل حلب از مرد و زن در قسمتی از شهر گرد میآمدند و عزاداری میکردند و ظلمهای یزید بن معاویه را بر میشمردند و آه و فغانشان تا دور دست شنیده میشد . یکی از روزهای عاشورا یک غریب شاعر وارد حلب شد و به جستجو آمد که چه شده و چه خبر است؟ کدام بزرگی از این شهرتان تازه در گذشته است که چنین فغان میکنید مرا توجیه کنید که من شاعرم و میتوانم برایش مرثیه سرائی کنم . اهل حلب به او تاختند که تو شیعه نیستی و دشمنی و چطور عاشورا را نمیشناسی تو حتما مومن و مسلمان نیستی که این غصه را ناچیز میشماری . شاعر پاسخ داد که اگر مقصودتان قصه کربلا است که آن را کوران و کران هم شنیدهاند و میدانند اما الان که دوره یزید بن معاویه نیست ! شما تا حالا کجا بودید و حالا از خواب بیدار شدهاید و عزاداری میکنید؟ بعد مولانا از زبان آن شاعر ادامه میهد که:
پس عزا بر خود کنیدای خفتگان زانک بد مرگیست این خواب گران
و میگوید که چطور شما بر کسانی که روحشان را از دنیا و مادیات آزاد کرده اند گریه میکنید؟ چطور شما بر سبک روحان عاشقی که پرندهتر ز مرغان هوائی هستند و بر کسانی که در زندان شکسته اند دروازه های فلک را گشودهاند می گریید و جامه میدرانید و ناخن به صورت می کشید؟ و ادامه می دهد:
روح سلطانی ز زندانی بجست جامه چه درانیم و چون خاییم دست
چونک ایشان خسرو دین بودهاند وقت شادی شد چو بشکستند بند
سوی شادروان دولت تاختند کنده و زنجیر را انداختند
روز ملکست و گش و شاهنشهی گر تو یک ذره ازیشان آگهی
ور نهای آگه برو بر خود گری زانک در انکار نقل و می
بر دل و دین خرابت نوحه کن که نمیبیند جز این خاک کهن
مولانا میگوید اگر تو کمترین درکی از پرواز و رهائی و فوز عظیم آنها داشته باشی که باید شادی کنی. سید بن طاووس از عرفای بزرگ نیز در قسمتی از لهوف گفته است : "اگر نبود امتثال فرمانِ کتاب وسنّت که باید برای ناپدید شدن و محوِ اعلام هدایت و تأسیس حکومتِ غوایت و گمراهی حکومت بنی أمیّه و تأسّف بر ازدست دادن این سعادت، و تلهّف وافسوسِ بر این گونه شهادتها و غروبِ این کواکب تابان لباس عزا و مصیبت درآییم، هر آینه زیبنده بود که برای این نعمت بزرگ کسوت مسرت و شادمانی بر تن کشیم ".
اما به راستی حق ماست که گریه و ناله کنیم نه به حال آن رستگاران و در زندان شکستگان، که به حال خودمان و به دل و دینمان که خراب است بر این که گرفتار امور دنیوی هستیم و چنان در بندیم که قادر به رفتن به راه آنها نیستیم.
و به قول ملک الشعرای بهار :
بر یزید زنده میگویند، هردم صد مجیز پس شماتت بر یزید مردهٔ دون می کنند
پیش ایشان صد عبیدالله سرپا، وین گروه ناله از دست عبیدالله مدفون می کنند
خود اسیرانند در بند جفای ظالمان بر اسیران عرب این نوحهها چون میکنند؟
در مصاحبه مکتوب با نسیم آنلاین یک پاراگراف مهم از نظر من به هر دلیل مورد نظر نسیم آنلاین قرار نگرفت ولذا آن را اینجا اضافه می کنم :
برای این که اهمیت سازمان و مدیریت و منابع انسانی در بهرهوری و رشد و توسعه اقتصادی روشن شود خوبست مطلبی را اشاره کنم: بعد از بحران بدهیهای کشورهای امریکای جنوبی در دهه نود همه سازمانها و کلوپهای بینالمللی زیر سوال رفتند که چه اشتباهی در مورد این کشورها کرده بودند چون قبلا تمام گزارشات نشان میداد که این کشورها در مرحلهای از رشد و توسعه هستند که باید بتوانند وامها را به موقع پس بدهد و به این اعتبار به آنها وام اعطاء شده بود . مطالعاتی انجام شد که کجا اشتباه شده است از جمله مطالعهای به سازمان موسوم به یونیدو یا UNDP (اگر اشتباه نکنم) از سازمانهای وابسته به سازمان ملل سفارش داده شد و موظف شدند مشکل را بررسی کنند نتایج مطالعه یا بخشی از مطالعه اینها سالها پیش در کتاب تحت عنوان "اطلس تکنولوژی" توسط سازمان برنامه (سابق) منتشر شد. در این کتاب 4 افزار مهم برای توسعه صنعتی و تکنولوزی معرفی شده است که بسیار کلیدی است و در این کتاب کیسهایی را هم حتی در مورد ایران مثلا توسعه فولاد در ایران را ارائه کرده است. این 4 افزار باید متناسبا و با هم هماهنگ باشند و رشد کنند تا توسعه صنعتی و انتقال تکنولوژی صورت گیرد. این 4 افزار عبارتند از: سخت افزار (ماشینآلات و تجهیزات)، افزار سازمانی (سازمان کارآمد)، افزار اطلاعاتی (دانش و اطلاعات) و افزار انسانی ( نیروی انسانی ماهر و با انگیزه). شاید قبلا فکر میشد تکنولوژی فقط ماشینآلات است ولی در اینجا فهمیدند که تکنولوژی یعنی رشد هارمونیک و بسیار هماهنگ هر چهارتای اینها. مشکل کشورهای بدهکار این بود که با وامهایی که گرفته بودند سرمایهگزاری کرده و ماشینآلات و تجهیزات وارد کرده بودند و صنعت احداث کرده بودند ولی زیر ظرفیت کار میکردند چون در بقیه افزارهای مذکور میلنگیدند ولذا بهرهوری شان پائین بود و قدرت رقابت صادراتی و فروش نداشتند که بتوانند اقساط وامهایشان را پس بدهند. حال شما ببنید ما با این افزارهای سهگانه غیر از ماشینآلات چگونه برخورد میکنیم آیا هزینه کردمان در سازمان و مدیریت، در دانش و اطلاعات و مطالعات و در جذب و تربیت و نگهداشت نیروی انسانی ماهر و کارآمد تناسبی با هزینه کردمان در تجهیزات و ماشینآلات دارد؟
لینک مطالب مرتبط :
در این مصاحبه با اعتمادآنلاین با وجود این که مکتوب بود و تعهد گرفته بودم که تغییراتی بدون هماهنگی با من ندهند اما نهایتا دستکاری کردند نام موسسه مطالعات بین المللی انرژی را به مرکز تبدیل کردند عضو انجمن اقتصاد انرزی را عضو هیئت علمی کردند (در صورتی که انجمن ها اصلا هیئت علمی به معنای متداول دانشگاهی ندارند) و سیستم کارت سوخت را تبدیل به سهمیه بندی کردند. نظر من این بود که تا وقتی ساختار تورمی و بی ثباتی و نابسامانی اقتصادی و تحریم وجود دارد حفظ سیستم کارت سوخت که مبالغ سنگینی برای آن هزینه شده بود، لازم است چون هر آن ممکن است مورد نیاز باشد . اگر هزینه نشده بود بحث دیگری بود ولی وقتی چنین هزینه سنگینی شده است و هنوز هم اوضاع عادی نیست نباید این سیستم کنار گذاشته می شد.
اخیرا یک کلیپ بطور گسترده در فضای مجازی منتشر شده است که در سلاید یا پلان اول آن توصیه شده است که این کلیپ بسیار مهم را تا آخر به دقت ببینید. در این کلیپ ادعا شده است که رژیم شاه به دلیل این که شاه اعلام کرده بود که قرداد با کنسرسیوم نفتی را تمدید نخواهد کرد و به دلیل این که قیمت جهانی نفت را بالا برد مورد خصومت دول غربی قرار گرفت و رژیم او را که تنها به فکر منافع ملی ایرانیان بود سرنگون کردند. در مورد این کلیپ لازم دیدم نکاتی را قلمی کنم .
1- نکته اول این که ما خودمان رژیم شاه را درک کردهایم این که این که اوضاع فعلی هم بد است و متاسفانه فساد و خصوصا فساد اقتصادی همه جا را گرفته است به معنای خوبی آن رژیم نیست و هزاران شاهد در مورد ظلم و زور و فساد و اشتباهات محمدرضا میتوان ذکر کرد و مهمترینش فراهم شدن بستر اجتماعی انقلاب است. متاسفانه اغلب این سادهاندیشی وجود دارد که مثلا وقتی یک مدیر بد در راس سازمانی قرار میگیرد بعضیها قبلی را خوب میدانند در صورتی که متاسفانه در ساختار توسعه نیافته ما، اغلب خوب در کار نبوده است و اغلب مقایسه بین بد و بدتر بوده است. گاهی بدتری جای بد و گاهی بد جای بدتری آمده است. امیدوارم شرایطی در جامعه فراهم شود و نیز رشدی در فرهنگ جامعه بوجود آید که ما در جستجوی خوب باشیم و جامعه خود را از دور و تسلسل انتخاب میان بد و بدتر نجات دهد.
2- اما در مورد عدم تمدید قرارداد با کنسرسیوم و در مورد بالا بردن قیمت نفت. نگارنده شخصا سال ها پیش در این مورد تحقیق کردهام و در جزوه درسی خود که سالها تدریس کردهام و بر روی وبلاگ من موجود است و در مقالات دیگری و همچنین در مقدمه کتاب "مناسبات مدیریتی کنسرسیوم و صنعت نفت" نشان داده و استدلال کردهام که افزایش قیمت جهانی نفت در آن دوره خواست امریکاییها بود (و البته به ضرر رقبای اقتصادی و تجاری امریکا) ، و توضیح دادهام که اینکار در آن مقطع چه منافع متعددی برای امریکا داشت. و همچنین توضیح دادهام در آن مقطع امریکاییها میخواستند که شرکتهای نفتی بینالمللی (اغلب امریکائی) از کشورهای عضو اوپک رانده شوند و در مناطق غیراوپک که با افزایش قیمت جهانی نفت، تولید نفتشان اقتصادی میشد، سرمایهگذاری کنند. در اینجا نمی خواهم این مساله را تفصیل دهم و خواننده علاقمند را به منابع مورد اشاره و نیز به کتاب "نفت و بحران انرژی" (اثر دکتر رضا رئیس طوسی) جلب میکنم. بنابر این ادعاهای مطرح شده در این کلیپ که البته یک توهم شاهانه است که شاه در کتاب پاسخ به تاریخ نیز مدعی آن شده است صحیح نیست.
3- در این کلیپ ادعا شده است که سازمان اوپک را شاه درست کرد و این ادعا هم مغایر شواهد تاریخی است. سازمان اوپک با تلاش وزیر نفت وقت ونزوئلا و همراه کردن عربستان و بعد همراه کردن چند کشور تولیدکننده عرب نفت دیگر (از طریق عربستان)، نطفهاش منعقد شد و بعد ایران را هم دعوت کردند و بعدها حتی بسیاری از کشورهای عضو اوپک همیشه تردید داشتند که ایران با تایید امریکاییها بعنوان نفوذی وارد اوپک شده.
کتاب " انقلاب و نفت ؛ روایت وزیران جمهوری اسلامی از اقتصاد ی نفت " منتشر شد . این کتاب حاصل چند سال تلاش دوست عزیز "مهدی " است. مهدی که از رومهنگاران برجسته و محقق کشور است سال هاست که بر روی مسائل نفت متمرکز است. کتاب بر اساس چهار گفتگوی مفصل تدوین شده و بخش مهمی از تحولات صنعت نفت در دوران بعد از انقلاب از سال 1358 تا سال 1384 را پوشش میدهد. مهدی برای تدارک گفتگوهای خود و طرح سوالات دقیق ابتدا گاهشمار مهمترین تحولات صنعت نفت در دوره مورد بحث را تهیه کرده بود که این گاهشمار را هم در بخش دوم کتاب گنجانده است. در این گاهشمار نیز بخش مهمی از اخبار و وقایع دورانهای پرحادثه انقلاب و جنگ و بازسازی در صنعت نفت، ثبت شده است.
در کشوری که در کنار سایر مدارهای توسعهنیافتگی بحران تدوین وجود دارد و تجربیات تدوین نمیشود و به همین دلیل گاهی اشتباهات کرارا تکرار میشود، هرگونه تلاشی در مسیر تدوین تجربیات بسیار ارزشمند است و چراغی را برای راه آیندگان فراهم میکند. نگارنده که خود دستی هم به قلم دارم و برای سالها سردبیری و مدیریت ماهنامه اقتصاد انرژی را به عهده داشتهام و کار مشابهی را هم در کتاب "مناسبات مدیریتی کنسرسیوم و صنعت نفت ایران" انجام دادهام به خوبی درک میکنم، که خصوصا در فضای بسته نفت، کار مهدی چقدر دشوار بوده است و خشنودم که توانستم کمکی هر چند کوچک در این مسیر به ایشان بنایم. و تجربیات یکی از دورهها عمدتا با گفتگوئی که با اینجانب انجام شده است تدوین شده است. برای مهدی آرزوی توفیقات بیشتر را در این زمینه دارم و مطالعه این کتاب که توسط انتشارات دنیای اقتصاد با کیفیت مطلوب منتشر شده است را به همه علاقمندان و خصوصا علاقمندان به مسائل نفت و صنعتنفت توصیه میکنم.
بعد از سیل عظیم و مخربی که در فروردینماه 1398 استانهای غربی کشور را درگیر کرد پیشنهاد زیر که در تعامل فکری با دوست و سرور عزیزم آقای مظفر جراحی شکل گرفته بود را برای بسیاری از مقامات بالای دولت ارسال نمودم اما مورد توجه قرار نگرفت برای ثبت در تاریخ اینجا میگذارم
پیشنهادی برای بازسازی مناطق سیلزده و جبران آثار ناشی از سیل
ابعاد سیل ویرانگری که در یک ماه اخیر کشور را درگیر کرده است بسیار وسیع است. جمعیت زیادی در چند استان بیخانمان شده و خصوصا فعالین در بخش کشاورزی و دامی معیشت خود را نیز از دست دادهاند همچنین بسیاری از زیرساختها تخریب شده است. مقابله با آثار و تبعات چنین بلایای طبیعی و غیرقابل پیشبینی با چنین ابعاد گستردهای، خارج از توان اغلب قریب به اتفاق دولتهای جهان است.
بازسازی تخریبهای سیل و برگرداندن وضعیت مناطق سیل زده به شرایط قبل از سیل یک مساله انسانی و فراتر از مسائل ی است و اگر این بازسازی صورت نگیرد عده زیادی از انسانها درگیر آوارگی و فقر خواهند شد.
ایران در شرایط فعلی تحت تحریمهای غیرقانونی و ضد انسانی قراردارد و خصوصا تحت این شرایط به سادگی قادر به بازگرداندن وضعیت مردم بلا دیده به وضعیت اولیه نخواهد بود ولذا حداقل اصول انسانی و حقوق بشر ایجاب میکند که بازسازی آثار ناشی از سیل و بازگرداندن شرایط مناطق سیل زده به وضعیت اولیه از شمول تحریمها خارج شود. ولذا در این باره باید سازوکار مشخص وخاصی در سطح بینالمللی تمهید و فراهم گردد که بتوان خارج از شمول تحریمها نسبت به جبران خسارات سیل و بازسازی مناطق سیلزده و برگرداندن وضعیت به قبل، اقدام نمود.
یک راهکار میتواند این باشد که یک کنسرسیوم بینالمللی متشکل از شرکتهائی از بخش خصوصی ایران و نیز از شرکتهای چینی و اروپائی تشکیل شود. این کنسرسیوم در اولین اقدام زیر نظر یک ناظر بینالمللی که سازمان ملل تعیین میکند، تمام آسیبهای ناشی از سیل را فهرست برداری نموده و گزارش کاملی از خرابیها تهیه و هزینه بازسازی را برآورد نماید. در مرحله بعد اجازه ویژهای از مراجع کنترلکننده تحریمها توسط این کنسرسیوم در محدوده بازسازی خرابیهای ناشی از سیل (با توجه به هزینه و برنامه زمانی بازسازی)، اخذ شود که میزان مشخصی از صادرات نفتخام و میعاناتگازی تولیدی کشور خارج از تحریم و محدودیتهای تحریم در اختیار این کنسرسیوم قرار گیرد که درآمد حاصل از آن توسط این کنسرسیوم و تحت نظارت نماینده سازمان ملل اختصاصا صرف بازسازی مناطق سیلزده و آثار ناشی از سیل شود. همچنین این کنسرسیوم میتواند کمکهای بینالمللی را نیز به همین منظور جذب کند.
پیگیری اولیه این پیشنهاد میتواند با حمایت دولت و وزارت امور خارجه توسط یک نهاد غیردولتی یا NGO صورت گیرد.
اگر چنین سازوکاری کاملا در جهت مسائل انسانی و فراتر از روندهای ی طراحی شود مخالفت با آن توسط امریکائیها یا هر دولت یا نهاد بینالمللی دیگری دشوار خواهد بود و در صورت بروز نیز چهره غیرانسانی مخالفت کننده را آشکارتر خواهد نمود.
طبیعتا طراحی سازوکار مناسب و بیطرف، نیاز به بحث و بررسیهای دقیقتر وبیشتر توسط یک تیم متخصص متشکل از تخصصهای مختلف مورد نیاز دارد که باید سریعا انجام پذیرد. نرمهای بینالمللی که در مورد اینگونه بلایای طبیعی و مقابله با آن وجود دارد نیز میتواند توسط این تیم مورد بررسی قرارگیرد.
درباره این سایت